کد خبر: ۵۴۲۱۸۶
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۵ فروردين ۱۳۹۹

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: مصطفی پورمحمدی، [معاون وزیر اطلاعات] در مورد ارسال مواد منفجره در کشتی ایران‌کلاهدوز، توسط افرادی، بدون کسب مجوز گزارش داد / ماجرای ایران کلاهدوز چه بود؟

آقای [مصطفی] پورمحمدی، [معاون وزیر اطلاعات] آمد. در مورد ارسال مواد منفجره در کشتی ایران‌کلاهدوز، توسط افرادی، بدون کسب مجوز گزارش داد. از دکتر روحانی احوال‌پرسی کردم؛ حالش خوب است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: مصطفی پورمحمدی، [معاون وزیر اطلاعات] در مورد ارسال مواد منفجره در کشتی ایران‌کلاهدوز، توسط افرادی، بدون کسب مجوز گزارش داد / ماجرای ایران کلاهدوز چه بود؟خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.

متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۵ فروردین ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱
اول وقت، عفت با چند نفر از همسران آشنايان، براى پياده‌روى رفت؛ كار خوبى است. فائزه براى كارهاى المپيك و ورزش بانوان آمد. ساعت نُه صبح به دفترم رسيدم. هيأت امناي دانشگاه آزاد اسلامى جلسه داشت. آيين‌نامه‌ها و شهريه را تصويب كرديم.
آقايان نجفى و [علاءالدين] بروجردى، [معاون آسيا و اقيانوسيه] از وزارت امور خارجه آمدند. گزارش وضع افغانستان را دادند. جهت ادامه كار، قرار بر تقويت شيعه و فارسى‌زبانان شد. عصر كميسيون توليد با موضوع تعيين موارد ارز رقابتى، دولتى و آزاد براى توليدات جلسه داشت.
آقاى [قاسم] شعله سعدى، [نماينده شيراز] آمد و تشكر كرد. تذكر دادم كه براى جبران حرف‌هايى كه از او در مخالفت با روحانيت نقل شده است، اظهاراتى داشته باشد. آقاى [علي] فلاحيان، [وزير اطلاعات] آمد. گزارش اطلاعاتى داد و نظرخواهى كرد. تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم.

 

سال ۱۳۷۲
ديشب در سعدآباد ماندیم. غير مأنوس بود؛ بد خوابيدم. صبح زود همراه عفت و همشيره فاطمه و همسرش آميرزا احمد، به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. با نيم ساعت تأخير پرواز كرديم.گفتند هواپيما نشت بنزين دارد كه براى اصلاح معطل شديم. چند نفر از وزراء و معاونان هم همراه بودند. به سوى كرمان پرواز كرديم. صبحانه در هواپيما صرف شد.
ساعت نُه صبح وارد فرودگاه كرمان شديم. مراسم رسمى استقبال در فرودگاه انجام شد. به سوى شهر حركت كرديم. حدود ده كيلومتر مسير فرودگاه تا ورزشگاه محل سخنرانى، صفوف فشرده مردم با نشاط و خندان بود كه با محبت استقبال كردند؛ خيلى پرشور بود و كم‌‌نظير.
مستقيماً به سالن سرپوشيده ورزشگاه در جمع خانواده‌هاى ايثارگران رفتيم. بعد از خيرمقدم و اجراي سرود، در ميان احساسات گرم حضار سخنرانى كردم. سپس در اجتماع مردم رفتيم كه خيلى باشكوه بود. امام جمعه خيرمقدم گرمى گفت و من هم سخنرانى نمودم و از اين حضور بى سابقه مردم در صحنه تجليل كردم و از مردم تشكر نمودم.
سپس در سالن استاندارى با روحانيت استان ملاقات كردم. امام جمعه صحبت كرد و من هم براى آنها حرف زدم؛ از وظايف روحانيت گفتم و خواستم كه حكومتى و اجتماعى بينديشند، نه منزوى و فردى و حاشيه‌اى كه در تاريخ اسلام بر روحانيت تحميل شده بود. ناهار را با آنها خورديم و براى استراحت مختصرى به اقامتگاه رفتيم.
سپس به سوى كارخانه لاستيك سازى كرمان حركت كرديم. از منطقه كوير‌زدايى شده جنوب شرق كرمان عبور كرديم كه قبل از انقلاب شكل گرفته و بوته‌هاى طاق بزرگ شده و شهر را از هجوم شن‌هاى روان نجات داده است.
در كارخانه لاستيك‌سازي، [آقاي محمدرضا نعمت‌زاده]، وزير صنايع و همچنين مديرعامل توضيح دادند. اين كارخانه با حدود سى هزار تن ظرفيت توليد تاير، تيوپ و خمير لاستيك با ماشين‌هاى پيشرفته افتتاح شد. بازديد كرديم. خانواده و همراهان هم بودند.
از آنجا به قرارگاه كويرزدايى جهادسازندگي رفتيم؛ بازديد و افتتاح كرديم و اسناد مراتع را به دامداران داديم. در سخنرانى‌ام از منافع كويرزدايى گفتم. آقاى [غلامرضا] فروزش، ‍[وزير جهادسازندگي] هم گزارش خوبى داد.
از آنجا به نمايشگاه دستاوردهاى انقلاب اسلامي در استان كرمان رفتيم. حدود سيصد غرفه در 18 سوله بزرگ و صحن نمايشگاه كشاورزى، معدن، شيلات، دامدارى، صنايع سبك و سنگين، امور فرهنگى و جهادى و كاردستى‌ها و خيلى چيزهاى ديگر براى نمايش گذاشته‌ بودند. با صفا و با شكوه بود و چهره استان را نمايش مي‌داد. بازديد حدود پنج ساعت طول كشيد. آخر كار، سرودى و شعرى كه در مدح سازندگي سروده بودند، خواننده بسيار خوش‌صدايى خواند؛ تشويق‌شان كردم.
ساعت يازده‌ونيم شب براى شركت در جلسه شوراى ادارى به استاندارى آمديم؛ خيلى دير بود و خسته بوديم. جلسه را به اختصار گذرانديم. شام خورديم و خوابيديم.

 

سال ۱۳۷۳

در منزل بودم. کارها را به منزل آورده بودم؛ انجام دادم. دیشب باران داشتیم. آقای [محمدرضا] نوری [شاهرودی]، سفیرمان در لیبی آمد و وضع این کشور را گفت؛ تحریم دارد سخت‌تر می‌شود. خودشان را با تحریم تطبیق داده‌اند. دینار - پول ملی‌شان- سقوط کرده است. اخیراً با مأیوس شدن از کوتاه آمدن آمریکا، مواضعشان سخت‌تر شده است. [عبدالسلام] جلود، از اقدام به ارسال مسافر از لیبی به بیت‌المقدس رنجیده و خانه‌نشین است. روابط اقتصادی ما توسعه یافته و رو به توسعه است. خواستار برگشت به ایران، پس از اتمام دوره سفارت است. وزارت امورخارجه خواسته که یک سال دیگر ادامه دهد.

شب آشیخ حسین هاشمیان آمد. برای راه و آب جلگه کشکوییه و نیز فرودگاه رفسنجان و نگرفتن عوارض از صادرات پسته استمداد کرد. از بعضی از موذی‌گری‌ها که در ارتباط با من، از سوی مراکز ضدانقلاب یا افراد فریب‌خورده بروز می‌کند، اظهار ناراحتی کرد. گفتم چنین وضعی همیشه بوده و باز هم خواهد بود.

 

 

سال ۱۳۷۴

در منزل بودم. دیشب کمی باران آمده و هوا خوب است. بیشتر وقت به مطالعه گزارش‌ها گذشت. حمید لاهوتی آمد. برای مصاحبه من با یکی از تلویزیون‌های معتبر غرب که از طریق او تقاضا کرده‌اند، وقت خواست.

عصر محسن آمد و شکایت آقای ورزدار از حکم دادگاه را آورد. اول وقت، ساعت هفت و نیم صبح به بیمارستان مجاور خانه رفتم، برای شروع کار خوراندن واکسن فلج اطفال و در دهان چند کودک، قطره ریختم. شب آشیخ حسین[هاشمیان]، برای مسایل آب رفسنجان آمد.

 

سال ۱۳۷۵
دکتر [محمدعلی] نجفی، [وزیر آموزش و پروش] آمد و نمونه‌هایی از کتاب‌های درسی جدیدالتألیف را آورد. دربارة بررسی در مورد یک‌بار مصرف بودن کتب درسی گزارش داد که تغییر وضع موجود را در مجموع به صلاح ندانستیم. برای تأمین اعتبارات استمداد و اظهار خوش‌بینی در مورد نتایج انتخابات تهران کرد.

مدیران بنیاد مسکن آمدند. مهندس [عباس] آخوندی، [وزیر مسکن و شهرسازی]، گزارش داد و برای تأمین کمک برای ساخت پنج هزار خانه برای محرومان استمداد کرد. من هم صحبت مفصل تشویق‌آمیز کردم.

[آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد، در مورد سفر رئیس اوپک به ایران صحبت شد و در مورد مذاکرات کسب نظر کرد. در خصوص انتخاب لوله‌های حلزونی یا جوش مستقیم و نیز طرح تولید کک نفتی گزارش آورد. عصر رئیس سازمان اطلاعات پاکستان آمد. در مورد افغانستان و کشمیر و مبارزه با قاچاق مواد مخدر و ناامنی در بلوچستان پاکستان صحبت شد.

آقای [مصطفی] پورمحمدی، [معاون وزیر اطلاعات] آمد. در مورد ارسال مواد منفجره در کشتی ایران‌کلاهدوز، توسط افرادی، بدون کسب مجوز گزارش داد. از دکتر روحانی احوال‌پرسی کردم؛ حالش خوب است.

 

سال ۱۳۷۶
ساعت هشت صبح براى افتتاح بخش قلب، به بيمارستان سوم شعبان [در جنوب‏ شهر تهران] رفتيم. پس از بازديد و افتتاح و عيادت بيماران، در سالن اجتماعات گزارش [آقای علیرضا مرندی]، وزير بهداشت،آقاى [سید عبدالمهدی] آل‌طعمه [موسوی] و ریيس بيمارستان را شنيديم. لوح سپاس از خدمات من را تقديم داشتند. من هم صحبت كوتاهى كردم. براى توسعه،كمك خواستند.
به دفتر برگشتم. نماينده، فرماندار و امام جمعه تفرش و فراهان آمدند. خواستار سفر به آنجا شدند و براى طرح‌هاى فرهنگى و شهرستان شدن فراهان استمداد كردند. گفتندکه كتاب «اميركبير [یا قهرمان مبارزه با استعمار]» نوشته من در همه خانه‌هاى مردم آن ديار وجود دارد.
آقاى [سیدمعروف] صمدى، نماينده سنندج آمد. از [آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار [کردستان] گله داشت و براى امور عمرانى استمداد كرد. آقاى [اسماعیل] جبارزاده، نماينده تبريز آمد. از كمك‌هاى من براى توسعه آذربايجان و از برنامه‌هاى سازندگى، با اغراق قدردانى كرد و از شرايط بعد از من اظهار نگرانى نمود و براى ادامه كار طرح شيشه آذر در تبريز-كه گفته مى‌شود به قزوين منتقل خواهد شد- استمداد كرد.
آقاى [عنایت‏‌الله] تورنگ، نماينده آمل آمد و براى توسعه منطقه استمداد كرد. آقاى [علی] سهرابى، نماينده شيراز آمد. براى كارهاى عمرانى استمداد كرد و از دخالت جناح راست در امور اجرايى انتخابات اظهار نگرانى نمود.
عصر آقاى [عباس]آخوندى، [وزیر مسکن و شهرسازی] آمد و طرح سالن اجلاس سران سازمان كنفرانس اسلامى را آورد؛ طرحي كه پيش از انقلاب، براى ساخت مجموعه فرهنگى و هنرى طراحى شده و راكد مانده بود. پذيرفتم كه در محوطه نمايشگاه بين‌المللى پياده شود. شوراى اقتصاد جلسه با چند مصوبه منجمله اصلاح قيمت و نرخ مكالمه تلفن داشت. تا ساعت نُه شب‏،كارها را تكميل‏‌كردم.
به خانه آمدم. مريم، همسر ياسر، غذا تهيه كرده بود. عفت از مدينه تلفن‏‌كرد؛ راضى است و گفت كه امروز به مكه مى‌روند. براى استفاده از شلوار زيرجامه سفيد من كه براى احرام با خود برده است، اجازه خواست. خبر رسيد كه پسته‌هاى نوق و انار را سرما زده؛ خسارت مهمي است.

 

موسویان: وزیر صدر اعظم گفت؛ از این به بعد میتوانید در آلمان با همسرتان در اقامتگاهتان والیبال بازی كنید

موسویان: در ایام سفارتم در آلمان، روزی صبح سحر از دفتر صدراعظم آلمان تماس گرفتند و احضارم كردند. گیج و نگران رفتم. وزیر صدراعظم هنگام ورود با من دست نداد! در حالی كه روی صندلی نشستم، او راه میرفت و سیگار میكشید! بعد از چند دقیقه گفت شما دیشب خواب كردید و من تمام شب را بخاطر شما در این اتاق بیدار ماندم. دیشب نیروهای ناتو كشتی ایران كلاهدوز را در بندر انتورپ بلژیك توقیف و محموله خمپاره یا موشك به مقصد آلمان را كشف و ضبط كرده اند. انگاه با لحنی تند از من پرسید چرا دست از این كارها برنمیدارید؟


من كه واقعا روحم از این ماجرا خبر نداشت، جزئیات واقعه را از او پرسیدم. در نهایت هم او به من گفت كه آمریكاییها این موضوع را كشف و ضبط كرده اند، كار از دست آلمان خارج است، این كار به معنی تهدید خاك ناتوست و ممكن است كشورهای عضو ناتو جملگی سطح روابط دیپلماتیك را با ایران كاهش دهند. اخر جلسه هم به من گفت: ضمنا شما هم از این به بعد میتوانید در آلمان با همسرتان در اقامتگاهتان والیبال بازی كنید چون احدی از مقامات این كشور با شما ملاقات نخواهد كرد تا تكلیف این موضوع روشن شود. در حقیقت با زبان محترمانه گفت كه ماموریتتان خاتمه یافته است!


عازم تهران شدم. به دیدار آقای هاشمی رفتم. قبل از اینكه حرفی بزنم فرمود: میدانم برای چه آمده اید. من سفر استان فارس بودم. خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. فرمودند گزارش سفر استان فارس بماند برای بعد. هرچه سریعتر و قبل از هر كاری، موضوع خمپاره را بیگیری و روشن كنید. دیروز هم در جلسه شورایعالی امنیت ملی بحث کردیم و هیچکس چیزی نمیدانست. بنابراین برای رهبری، شورای عالی امنیت ملی و من این مهمترین دستور كار است تا مشخص شود عوامل این خیانت به منافع و امنیت ملی كشور از خارج هستند یا از داخل چون ما تردید نداریم این اقدام توطئه ای علیه امنیت ملی ایران است. خدمتشان عرض كردم كه من دیگر به آلمان برنمیگردم چون در عمرم اینقدر تحقیر نشده بودم كه یك مقام خارجی به من بگوید برو با همسرت در منزل والیبال بازی كن!


آقای هاشمی فرمود تكلیف شرعی شماست كه هر چه زودتر برگردید و قبل از اینكه این باد به طوفانی در روابط خارجی ما تبدیل شود، آنرا مهار كنید. این موضوعی است كه آمریكاییها و صهیونیستها میتوانند بر آن سوار شده، كل روابط ما با جهان غرب را معلق و حتی با اقدامات ایذایی بین المللی، روند بازسازی كشور بعد از جنگ را معلق كنند. امیدمان بعد از خدا به شماست. لذا فورا برگردید و تلاش كنید تا بحران پیش رو مدیریت شود. توقع مقام معظم رهبری هم همین است و لذا برای اینكار اختیار كامل به شما میدهم. برای یافتن راه حل مفصل مشورت كردیم، همراه با آقای دکتر ولایتی و آقای دکتر محمود واعظی فرمولی را جمعبندی كردیم كه با اجرای آن بحران مهار و مدیریت شد.

 

نظرات بینندگان